برای هر خرجی دلیل داشته باشید. یعنی هر وقت می خواهید برای هرکاری پولی خرج کنید اول از خودتان سوال کنید چرا دارم این پول را خرج میکنم و در مقابلش چه چیزی به دست می آورم.
اعتدال و میانه روی در زندگی رمز موفقیت است. همانقدر که خساست باعث رنج و عذاب است ولخرجی زیاد هم باعث پشیمانی است.
در این گزارش به سراغ خسیس های شناخته شده رفته و از آنها توصیه های کاربردی برای پس انداز کردن گرفته تا ولخرج ها یاد بگیرند.
10 توصیه کاربردی خسیس ها برای رهایی از ولخرجی را اینجا ببینید
1 - پول زیاد حمل نکنید
اگر ولخرجی معضل زندگی تان شده و هر ماه برای پول های زیادی که هدر می دهید غصه می خورید. اگر کنترل خرج هایتان از دستتان خارج شده . اولین وساده ترین راهکار این است که به اندازه نیاز هر روزتان پول حمل کنید. اینطوری هم دزدان احتمالی کیفتان را ناامید می کنید، هم از خرج های زیادی جلوگیری خواهید کرد.
این قانون شامل کارت های بانکی هم می شود. لازم نیست همیشه کارت بانکی شما در جیبتان باشد.
2 - با ولخرج ها نگردید
تاثیر کمال همنشین را هیچ وقت از یاد نبرید. دوستان ولخرج شما را ولخرج می کنند، از آنها فاصله بگیرید. نه اشتباه نکنید حرف خسیس ها این نیست که دوستان ولخرجتان را رها کنید بلکه با آنها در مکان هایی قرار بگزارید که امکان ولخرجی کم تر است. یک مرکز خرید ویایک رستوران گران قیمت محل مناسبی برای قرار گذاشتن با ولخرج ها نیست.
3 - برای خرید سقف بگذارید
برای هر نوع خریدی از لباس و تفریح گرفته تا مسافرت رفتن خود قاعده و قانون تعریف کنید. این به معنی خود آزاری نیست دقت کنید این توصیه ها برای کسانی است که از اعتدال خارج شده اند و نیاز به کنترل دقیق دارند. اگر جزء ولخرج ها نیستید و می توانید تعادل را رعایت کنید لازم نیست خیلی سخت بگیرید اما برای ولخرج ها تا باز گشتن به مسیر درست این یک راهکار ضروری است.
4 - تب مارک ها را ترک کنید
کالاهای مارک دار باکلاس هستند، زندگی بدون مارک غیرممکن است را کلا کنار بگذارید. سراغ کالاهای باکیفیت و با قیمت مناسب بروید لزوما هرکالای گرانی با ارزش و با کیفیت نیست.
5 - دلیل داشته باشید
برای هر خرجی دلیل داشته باشید. یعنی هر وقت می خواهید برای هرکاری پولی خرج کنید اول از خودتان سوال کنید چرا دارم این پول را خرج میکنم و در مقابلش چه چیزی به دست می آورم.
6 - چانه بزنید
هرچیزی را که فروشنده ها می گویند قبول نکنید. حتما تا جایی که راه دارد چانه بزنید در ایران برای هرکالایی امکان چانه زنی وجود دارد. پس از فرصتتان استفاده کنید.
7 - تنبلی را کنار بگذارید
ولخرج ها همیشه منتظرند تا از اول ماه دیگر از ولخرجی دست بردارند و رویه منطقی برای خرج کردنشان در پیش بگیرند اما متاسفانه اول ماهشان هیچ وقت نمی آید. از همین امروز شروع کنید و کار امروز را به فردا نیندازید.
8 - حساب پولتان را داشته باشید
همیشه باید بدانید که موجودی حسابتان چقدر است و جیبتان چقدر پول دارد . خیلی از افراد هستند که از موجودی حسابشان بی اطلاع اند. این امر باعث می شود که کنترل مخارج و درآمد ها دشوار شود.
9 - خرید عمده یک راهکار ساده
مواد شوینده گالنی به صرفه تر از ظرف های کوچک است. یک جعبه 10 تایی دستمال کاغذی یک بسته جایزه دارد. علاوه براین هر روز کالاها گران می شود . خرید عمده به معنای خرید زیاد نیست بلکه به این معنی است که کالاهای مصرفی که هر روز به آنها احتیاج دارید را به شکل عمده و مصرف چند ماه بخرید
10 - آهسته و پیوسته پیش بروید
همیشه پس انداز کنید هر چقدر مبلغتان کم باشد مهم نیست مهم این است که همیشه به پس انداز فکر کنید و از هرمبلغی که به دست می آورید مبلغی هرچند اندک را پس انداز کنید.
بنام خدای بخشنده
در این قسمت بحث خدا را چگونه بشناسیم را پیش خواهیم گرفت.
شناخت خداوند به درستی که آسان است اگربه نظم این جهان پهناور و بی انتهانظاره کنیم درخواهیم یافت که مدیرمدبری را این نظام لازم است که کواکب دریاها وکوه ها را برقرار و مدیریت نمایدواو کسی نیست جزخدای رحمان. نقل است درزمینه خداشناسی از پیرزنی فرتوت که درکنارچرخ نخ ریسی نشسته ومشغول کاربود سئوال شد وجود خدا را چگونه بیان می کنی؟ پیرزن از نخ ریسی دست کشید و فعالیتش را رهاکرد. دوباره ازاوسئوال نمودند پیرزن گفت همین گونه که این چرخ نخ ریسی برای به کارافتادن نیاز به گرداننده دارد وبدون دستانم قادرنیست به حرکت خود ادامه دهد این جهان پهناور را هم نیرویی نیاز دارد که نظم و گردش خودراادامه دهد. درنتیجه بایدگفت آن پیرزن فرتوت ازدریچه نگاه خود آن چنین به وجودخداپی می برد و اندیشه خودرا بیان می نماید.
انسانی که ذهن سبکباری دارد می*تواند از راههای خیلی ساده، خدای خود را بشناسد و به بندگی او بپردازد، اما کسی که بار سنگینی از شبهات را بر دوش کشیده است باید از پل سنگی عبور کند، و بالاخره کسی که خروارها بار شبهات و وسواس را با خود حمل می*کند باید راهی را برگزیند که دارای زیر سازی های محکم و استوار باشد هر چند پیچ و خم ها و فراز و نشیب*های زیادی داشته باشد.
راه ساده خدا شناسی، امتیازات و ویژگی*هایی دارد که مهمترین آنها از این قرار است:
۱ـ این راه نیازی به مقدمات پیچیده و فنی ندارد و ساده*ترین بیانی است که می*توان دراین زمینه، مطرح کرد و از اینروی، برای همه مردم در هر سطحی از معلومات باشند قابل فهم و هضم است.
۲ـ این راه مستقیماً به سوی خدای آفریننده دانا و توانا رهنمون می*شود بر خلاف بسیاری از براهین فلسفی و کلامی که نخست موجودی را به عنوان واجب الوجود اثبات می*کند و علم و قدرت و کمیت و خالقیت و ربوبیت و دیگر صفات او را می*بایست با براهین دیگری ثابت کرد.
۳ـ این راه، بیش از هر چیز، بیدار کردن فطرت و به آگاهی رساندن معرفت فطری را ایفا می*کند و با تأمل در موارد آن، حالتی عرفانی به انسان دست می*دهد که گویا دست خدا را در ایجاد و تدبیر پدیده*های جهان، مشاهده می*کند، همان دستی که فطرت او با آن، آشناست.
با توجه به این ویژگی*هاست که رهبران دینی و پیشوایان ادیان آسمانی، این راه را برای توده*های مردم برگزیده*اند و همگان را به پیمودن آن، دعوت کرده*اند و روش*های دیگر را یا به خواص، اختصاص داده*اند، یا در مقام احتجاج و بحث با اندیشمندان ملحد و فیلسوفان مادی به کار گرفته*اند.
- نشانه*های آشنا
راه ساده خداشناسی،* تأمل در نشانه*های خدا در جهان، و به تعبیر قرآن کریم تفکر در آیات الهی است. گویی هر یک از پدیده*های جهان در زمین و آسمان و در وجود انسان، نشانی از مقصود و مطلوب آشنا دارند و عقربه دل را به سوی مرکز هستی که همیشه در همه جا حضور دارد هدایت می*کنند.
همین کتابی که در دست دارید نشانه*ای از اوست، مگر نه این است که با خواندن،*آن با نویسنده آگاه و هدفداری آشنا می*شوید؟ آیا هیچ گاه احتمال داده*اید که این کتاب در اثر یک سلسله فعل و انفعالات مادی بی**هدف بوجود آمده و نویسنده هدفداری ندارد؟ آیا احمقانه نیست که کسی بپندارد که یک دائره المعارف بزرگ چند صد جلدی در اثر انفجاری در یک معدن فلزات بوجود آمده است بدین گونه که ذرات آنها به صورت حروفی در آمده و با برخورد تصادفی با پاره*های کاغذ، نوشته*هایی را پدید آورده و سپس کاغذها با تصادف دیگری تنظیم و صحافی شده است؟
اما پذیرفتن تصادفات کور برای تبیین پیدایش این جهان عظیم با آن همه اسرار و حکمت*های شناخته و ناشناخته، هزاران بار احمقانه*تر از آن پندار است!
آری، هر نظم هدفمندی نشانه*ای از ناظم هدفدار است و چنین نظمهایی در سراسر جهان، مشاهده می*شود و همگی یک نظام کلی را تشکیل می*دهند که آفریننده حکیمی آن را پدید آورده و همواره دست اندرکار اداره آن است.
بوته گلی که در باغچه روییده و از میان خاک و کود، با چهره رنگارنگ و بوی خوش، ظاهر گشته است، و درخت سیبی که از دانه کوچکی برآمده و هر ساله مقادیر زیادی سیب خوشرنگ و خوشبوی و خوشمزه ببار می*آورد و سایر درختان مختلف با شکل*ها و رنگها و خواص گوناگون .
نیز بلبلی که بر شاخ گل می*سراید، و جوجه*ای که از تخم بیرون آمده: نوک به زمین می*زند و گوساله*ای که تازه متولد شده پستان مادرش را می*مکد و شیری که در پستان مادر فراهم شده و برای نوشیدن نوزاد، مهیا گشته است و همگی نشانه*های اویند.
راستی چه هماهنگی عجیب و تدبیر شگفت انگیزی در پدید آمدن شیر در پستان مادران همزمان با تولد نوزادان وجود دارد!
ماهی*هایی که هر ساله برای تخم ریزی، کیلومتر*ها راه برای نخستین بار می*پیمایند و مرغان دریایی که آشیانه*های خود را در میان انبود گیاهان دریایی می*شناسند و حتی برای یک بار هم اشتباهاً به آشیانه دیگری سر نمی*زنند، و زنبورهای عسل که هر صبح از کندوها خارج می شوند و پس از پیمودن راه*های طولانی برای استفاده از گل*های معطر، شامگاهان به کندوهای خودشان باز می*گردند و همگی نشانه*های اویند.
عجیب*تر انکه هم زنبور*های عسل و هم گاو و گوسفند*های شیرده چندین بار بیش از اندازه نیازشان شیر و عسل، تولید می*کنند تا انسان، این آفریده استثنایی و برگزیده، از آنها بهره*مند شود!
اما انسان ناسپاس، ولی نعمت آشنای خود را نشناخته می*انگارد و درباره او به جدال و ستیزه می*پردازد!
در همین بدن انسان، شگفت انگیزترین آثار تدبیر حکیمانه دیده می*شود: ترکیب بدن از جهازات هماهنگ،*ترکیب هر جهاز از اعضاء متناسب، ترکیب هر عضو از میلیون*ها سلول زنده خاص با اینکه همگی آنها از یک سلول مادر پدید آمده*اند و ترکیب هر سلول از مواد لازم به نسبت معین و قرار گرفتن هر اندام در مناسب*ترین جای بدن و حرکات و فعالیت*های هدفدار اعضاء *و جهازات مانند جذب اکسیژن به وسیله شش*ها و انتقال آن به وسیله گلبول*های قرمز خون، ساختن قند به اندازه لازم بوسیله کبد، ترمیم نسوج آسیب دیده با پیدایش سلول*های جدید مبارزه با میکروب*ها و دشمنان مهاجم به وسیله گلبول*های سفید و ترشح هرمون*های مختلف به وسیله غده*های متعدد که نقش*های مهمی را در تنظیم کارهای حیاتی بدن به عهده دارند و همگی نشانه*های اویند.این نظام عجیبی که هزاران دانشمند در طول دهها قرن هنوز نتوانسته*اند بدرستی به ریزه*کاری*های آن پی ببرند به وسیله چه کسی برقرار شده است؟*
هر سلولی یک سیستم کوچک هدفمند است و مجموعه*ای از سلول*ها عضوی را پدید می*آورند که سیستم بزرگتر هدفمندی است و مجموعه سیستم*های گوناگون و در هم پیچیده، سیستم کلی و هدفمند بدن را تشکیل می*دهند. اما کار به همین جا خاتمه نمی*یابد بلکه سیستمهای بی شمار از موجودات جاندار و بی جان، یک سیستم عظیم کران ناپیدا را تشکیل می*دهند بنام جهان طبیعت که تحت تدبیر حکیمانه واحدی با کمال نظم و انسجام، اداره می*شود.
بدیهی است هر قدر دانش بشر، گسترش یابد و قوانین و روابط پدیده*های طبیعی، بیشتر کشف شود اسرار و حکمت*های آفرینش، بیشتر آشکار می*گردد. ولی تأمل در همین پدیده*های ساده و نشانه*های روشن، برای دلهای پاک و ناآلوده،کفایت می*کند.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری همه از بهر تو سر گشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری ...
من مي خواهم چيزي از خودم به اين مقاله كه از سايت مديا اس ام اس گرفته ام اضافه كنم. براي خداشناسي ما بايد نقش، موقعيت و توانمندي خود را بشناسيم. موقعي كه ما همانند ماهي در درياي زندگي هستيم و از خارج از دريا هيچ اطلاعاتي نداريم چگونه مي توانيم درباره محيط بيرون فكر كنيم. ما انسانها آفريده خداوند هستيم و انديشه و توان فكري ما طوري آفريده شده كه فقط زندگي روزمره را مديريت كنيم. انديشه و توان ما گنجايش درك و احساس خداوند را ندارد. اگر ما مي توانستيم درك و احساس كنيم قطعاً خداوند آفريده ي ما نبود.
ما موقعي كه مي توانيم خداوند را درك كنيم در واقع داريم سنگ بزرگ برمي داريم. آقا ما به عنوان يك موجود آفريده خداوند قرار نيست خدا را درك كنيم. چرا بيهوده تلاش مي كنيم. تنها قرار جهان هستي به نظر من اسن است كه از روي آفريده هاي خداوند با عقل و درايت به آساني به وجود خدا پي ببريم و هرگونه تلاش خارج از اين روش ، قال و قيل بي خود است و اتلاف انرژي.
تنها وظيفه ما در اين جهان شناخت خداوند از روي نشانه هاي اوست و اين نشانه ها آنقدر بزرگ، پيچيده و عظيم هستند كه ما با تمسك به آن بندگي كنيم. خدايي كه اين جهان به اين بزرگي را آفريده بهتر از ما مي تواند مصلحت ما را تشخيص دهد و پس سرسپرده باشيم وخود را به دامن او بيندازيم.
پایان
بايد رفتارها و باورهاي خودمخرب را كم كنيد و مهارت هاي را بياموزيد تا كامروايي و خودشكوفايي بيشتري عايدتان مي شود. براي كم كردن باورها و رفتارهاي خودمخرب اول بايد آنها را شناسايي كنيد. براي شناسايي بايد خودتان را واقعاً از ديد شخص ثالث ارزيابي كنيد.
صبح از خواب بيدار مي شويد احساس مي كنيد نااميد هستيد و دليلي نمي بينيد كه زودتر از خواب بيدار شده و كارها را پيگيري نماييد. اين احساس نااميدي در ابتداي صبح باعث مي شود به قول خودمان، قلم پايتان خرد شود و توان رويارويي با مسائل و مشكلات بعدي را از دست بدهيد. يا بهتر بگوييم فكر منفي، فكر منفي مي آورد. اين قدر افكار منفي انباشته مي شود كه ذهن ما كلاً در اختيار افكار منفي قرار مي گيرد و رفتار، باور و افكار منفي، توان ما را تحليل مي برند. شور و شوق است كه انرژي مي آفريند و تحرك به وجود مي آورد.
اگر صبح با نااميدي و يأس شروع كنيد ديگر رغبتي براي انجام امور روزمره نيز باقي نخواهد ماند و باعث مي شود مشكلات و مسائل شما زيادتر شده و عصبي تر شويد و عصبي شدن باعث از بين رفتن انرژي است. در واقع رفتار، باور و افكار منفي سيكل جامع از بين برنده توان و انرژي است.
نااميدي يا يأس هم يك رفتار يا باور مخرب است. بايد آن را حذف كرد. چه راهكارهايي براي اين باور يا رفتار نخرب وجود دارد؟ با مطالعه و بررسي زندگي خود، انسانهاي ديگر، و دستورات بزرگان و تعاليم ايدان الهي، مي توان اين راهكارها را پيدا كرد.
ادامه دارد ....
با ياد خدا دلها آرام مي گيرد.
چرا با ياد خدا دلها آرام مي گيرد؟
چون خداوند منبع تمام نعمت، بركت و رحمت هستي است. چون خداوند قادر مطلق است. چون تمام موجودات عالم جزئي از خداوند هستند. پس بهترين دليل را داريم. همه چيز در خداوند خلاصه مي شود. در همه ي صفات هم لايتناهي است. يعني قدرت نامحدود، ثروت نامحدود و ... دارد. از طرفي هم خداوند بخشنده نامحدود است و فيض و رحمت او حد و حصري ندارد پس ياد او هم باعث مي شود كه ما در نعمت، بركت و رحمت الهي غرق شويم و لذت ببريم. هر چقدر ما عميقتر به ياد خدا باشيم اتصال ما به درياي فراوان نعمت ها و بركت ها بيشتر است.
«پس با ياد خدا دلها آرام مي گيرد.»
به اطلاع همه دوستان و آشنايان مي رسانيد كه در آخرين پنج شنبه سال 1391 (بيست و چهارم اسفندماه) راس ساعت 4 عصر جهت قرائت فاتحه در جوار آرامگاه استاد بهمن بيگي گرد هم مي آييم. از همه دوستداران استاد بهمن بيگي خواهشمنداست اطلاع رساني كنند.
البته ما قشقايي هاي شاهين شهر امكان حضور نداريم. ولي از دوستان حاضر مي خواهيم سلام ما را به استاد برسانند.
-
عیدانه 92:" کنسرت موسیقی ایل قشقایی"
- زمان اجرا: 26،27 و 28 اسفندماه 91، ساعت 20 تا 22
- مدیر برنامه : صمد سلمانی ،
- خواننده و تهیه کننده برنامه:حمید طاهری
- مکان: گچساران،روبروی بهزیستی، سالن بشارت.
- محل های تهیه بلیط: 1:چهارراه قدس 2: چهارراه ساعت 3: خیابان هلال احمر.
زندگي نبرد عظيمي است براي شناخت خود.
اگر اين نبرد پذيرفته شود،
براي نخستين بار مي تواني خود را انسان بنامي،
ارنه، همچنان در سطح مادون انسان روزگار خواهي گذراند.
زندگي را تأييد مي كنم،
از زندگي لذت مي برم
و از شما مي خواهم
از ته دل و با اشتياق سرشار
و پرشور زندگي را دوست بداريد
تنها به يك شرط:
كه هوشياري، مراقبت و شاهدبودن را از ياد مبري.
بسياري از مردم تنها براي خودنمايي زندگي مي كنند
چنين مردمي به راستي در درون بسيار حقيرند،
چون تنها مبتلايان به عقده ي حقارت، نيازمند خودنمايي اند.
يك انسان واقعاً برتر هرگز خود را با ديگري مقايسه نمي كند.
او مي داند كه مقايسه پذير نيست؛
و نيز مي داند كه ديگران هم با او مقايسه پذير نيستند
او نه برتر است و نه حقيرتر.
مي دانم. خوب مي دانم كه سكوت بهترين گزينه است. هيچ چيزي بهتر از سكوت نيست. زيرا همه چيز در سكوت آفريده شده است. حرف زدن در واقع منمن كردن است. همانند مورچه اي در گوشه اي مي خزم فارغ از هرگونه كبر و غرور و البته آرام و رلكس همچون آرامش مورچه اي كه با شور و شوق براي بردن دانه اي به داخل لانه اش جان مي كند و فكر مي كند كه ابدي است. همانند خاكي كه هيچ نمي آزارد از پاهايي كه بر آن گذاشته مي شود يا همانندزنبوري كه تابع است و زحمت كش.
مي دانم و واقعاً مي دانم كه بايد و بايد سكوت كنم و رواج دهم سكوت را در هستي تا جهان كار خويش كند كه صدالبته او كار خود را خواهد كرد و معطل ما نخواهد ماند. ولي امتحان ما در همين سكوت است كه چقدر ظرفيت سكوت داريم تا بجاي اينكه به ظواهر بچسبيم به خودبرتر يا خوددرون يا خداي درون متصل شويم.
خداي درون نماينده نيروي هماهنگ هستي است.
یکی از فانتزیام اینه جنگ بشه,محاصره بشیم..فرمانده بگه یه نفر بایدحواس دشمنو پرت کنه تا بقیه بچه هانجات پیدا کنن
بیسیم چی دادبزنه حــــــاجی سریع تر..بچه هادارن از پُـشت قیچی میشن ..بعدمن با یه لبخندمَــلیح ازبین جمعیت بیام بیرون بگم حاجی من هستم.
فرمانده بگه سِـید تـو چـرا؟!تـو عیالت !!!!.. من بگم نـه حاجی من سنگامو با خودم وا کندم..بعدیه لبخند بزنمُ برم و پشت سرم طوفان بشه ومن محو بشم وصـدای خُــمپاره بیادوحاجی اشکاش سرآزیر بشه وزیرلب بگه انالله واناالیه راجعون
باز گـریم گـرفت!
از وبلاگ « فقط بخند» http://soft76.loxblog.com
با دل همراه شو
منطق را فراموش كن و
بگذار عشق كانون وجود و هدف تو باشد.
هر شكستي مي تواند پيروزي باشد و
هر امكان شكست عقل مي تواند كاميابي دل باشد
شكست ذهن مي تواند پيروزي دل باشد
عشق پاي بند منطق نيست.
عشق غيرعقلايي است.
عشق خود زندگي است.
عشق آبستن تمامي اضداد است
عشق چنان توانا است كه مي تواند ضد خود يعني نفرت را بپرورد.
عشق خود با مراقبه بياميز و
مراقبه خود با عشق بياميز.
اين همان است كه مي آموزم.
اين همان است كه آن را حيات پويا مي نامم.
حيات مذهبي حيات پويا است.
برای هر هدف و مقصودی در این دنیا مقدمات و پیش نیازهایی لازم است و وقتی کسی هدفش را میگذارد که به بهشت برود بایذ مقدماتی را رعایت کند که تعدای از آن ها را که در قرآن کریم آمده است در وبلاگ نسيم با عنوان ده عامل بهشتي شده آمده است. دوستان عزيز اگر مي خواهيد در اين دنيا نيز بهشتي شويد و يا به عبارتي ديگر مي خواهيد در اين دنيا شاهد موفقيت را در آغوش بگيريد بايد اين ده عامل را رعايت كنيد. من بدون هرگونه دخل و تصرف متن اصلي را در ادامه مطلب مي گذارم.
عامل همه ي اين گراني ها ما هستيم كه به دلالان اجازه مي دهيم هر كاري مي خواهند بكنند. از مردم خواهش مي كنيم با توجه به وضعيت موجود از خريد يا عوض كردن خودرو منصرف شوند تا آنهايي كه واقعاً نياز دارند مجبور نشوند گران بخرند. ما در قبال هم وطن هاي خود مسئوليم.
علت گراني خود ما هستيم. نخريد خيلي بيشتر از اين هم ارزان خواهد شد. همانطور كه مردم آجيل نخريدند و روي دست فروشنده ها باد كرد. بياييد با خريد منطقي به مسئولين در تنظيم بازار و قطع دست دلالان و محتكرين كمك كنيم.
«فقط حتي المقدور نخريد»
اين روزها همه تحت تأثير فشارهاي وارده از تكنولوژي بر زندگي مان هستيم كه آن را ماشيني كرده و ما نحوه ي تعامل صحيح با آن را بلد نيستيم و لذا نشاط و شادابي روحي ماها در اين روزها نرمال نيست. تقصير هيچ كس نيست. تقصير تكنولوژي است كه ناخواسته وارد زندگي شده و ما تحت مديريت او قرار گرفته ايم. ما با يك روش ديگر زندگي مي كرديم و خوش بوديم ولي اكنون روش تغيير كرده است.
در واقع تكنولوژي آمده ولي فرهنگ آن نيادمده و فقط به فرهنگ قبلي ما در اثر عدم آگاهي خودمان صدمه زده و لذا ما ناراحتيم و نشاط مان آسيب ديده است.
داشتم در اينترنت جستجو مي كردم ديدم يك وبلاگ خيلي بازديدكننده دارد به نامش كه نگاه كردم فهميدم به سبب نام آن است. نامش «فقط بخند» بود. روزانه 700 اليب 800 بازديدكننده داشت. مردم براي فرار از فشارهاي روزمره دوست دارند كمي بخندند و شايد خدايي ترين كار اين روزها اين باشد. لذا فقط بخند.
«فقط بخند»
امتحان ما انسان ها در اين است كه آيا ابزار و وسيله ي انجام خواست خداوند هستيم يا نه؟ ميزان تعالي ما را اين امر مشخص مي كند. در واقع هر قدر تبعيت و بندگي ما از خداوند بيشتر باشد به همان ميزان غلظت خدايي بودن ما نيز بيشتر است. درواقع ما ذاتاً موجودي خدايي هستيم ولي براي ظاهركردن آن بايد هرچه بيشتر ابزار خواست خدا قرار بگيريم.
ما آفريده شده ايم كه فقط و فقط تابع و سرسپرده خداوند بوده و هر چه او مي خواهد انجام دهيم. هركس به اين بينش برسد موفقيتش تضمين شده هست زيرا مسير موفقيت از تبعيت محض و بي چون و چرا از خداوند مي گذرد و راه هاي ديگر پيچ و تاب هاي زيادي دارند.
ميزان تبعيت، سرسپردگي و بندگي ما در مقابل خداوند با ميزان رعايت قوانين و قواعد بديهي الهي سنجيده مي شود. موقعي كه ما قوانين و قواعد الهي را رعايت مي كنيم در وقاع ابزار تحقق خواست هاي الهي قرار مي گيريم كه به نفع و مصلحت خودمان است. ما هر كاري انجام بدهيم نمي توانيم در مسير تكامل هستي خللي ايجاد كنيم منتهي فقط خود متضرر مي شويم و خيري از اين دنيا نمي بينيم.
ما آفريده شديم تا تابع محض خداوند باشيم و فقط بايد اين را درك كنيم. اگر اينگونه شد موفقيم در غير اين صورت بايد با مشكلات جور و ناجور دست و پنجه نرم كنيم.
به ياد آر:
زندگي آهنگي است موزون بين روز و شب،
تابستان و زمستان، آهنگي ممتد،
سكون هرگز!
حركت و حركت!
هر قدر جهش بالاتر،
تجربه ژرف تر.
همه ي اين حركت ها
در دورن آرامش مطلقي به نام خدا
جاري است.
دانش مانعي است در برابر آگاهي،
دانش را به سويي افكن،
آگاهي شكوفا خواهد شد.
پيام من نه در واژه ها،
كه در سرچشمه ي جوشنده ي اين واژه هاست.
پيام من گفتني يا فلسفي نيست،
آيين ژرف پيوند دلهاست،
ديدار است، جذب است و تجربه وجد.
آري پيام من، جد روحي است.
چه كسي مي گويد وضعيت اقتصادي مردم بد است. پس چرا بازار اين همه شلوغ است. نمي تواني در بازار قدم بزني. هزاران تنه مي خوري. اينها چه كساني هستند آيا از كره ماه يا مريخ آمده اند. لذا خدا را شاكريم كه به اندازه ي كافي داريم تا در اين شب عيد به بازار برويم و خريدهاي مورد نياز خود را انجام دهيم. ولي چند نكته را در هر حالت فراموش نكنيد:
1- دوستان طبع ما ايرانيها در خريد بسيار بالاست. لذا اگر نصف آن چيزي كه در ذهن مان هست بخريم نيز كافي است. هميشه هر چيزي را مي خواهيد بخريد مشخص كنيد و فقط و فقط نصف آن را بخريد.
2- متأسفانه خريد در كشور ما بيش از حد جاذبه دارد. بايد اين جاذبه را با تقويت ويژگي هاي معنوي كاهش دهيم. بعضي از بانوان واقعاً از خريد لذت مي برند. در حاليكه آيا مي دانيم اگر لذت از حالت اعتدال خارج شود مضر به حال فرد، جامعه در اين دنيا و آن دنيا است. لذت مادي تا زماني توجيه دارد كه شما نيازهاي ضروري و يك مقدار مي بيش از آن را تأمين كنيد.
3- سعي كنيم به جاي اينكه به بازار برويم و با خريد خود را مشغول كنيم و لذت ببريم مي توانيم به مسجد برويم و با صحبت با خدا لذت ببريم. برويم از جاهاي ديدني و گردشگري و موزه ها ديدن كنيم و اين همه بازار را شلوغ نكنيم. تا قيمت ها اين همه صعودي رشد نكنند.
خبر: موزه اي در شاهين شهر اصفهان پارك خضرنبي برپا گرديده و از علاقمندان دعوت مي شود از آن بازديد نمياند.
تمام لحظه ها زيبا هستند.
اين توئي كه بايد پذيرنده باشي و آماده تسليم.
تمام لحظه ها سرشار از نعمت اند،
اين توئي كه بايد توانايي ديدن داشته باشي.
تمام لحظه ها با نيايش همراهند،
اگر همه را با سپاسي ژرف بپذيري،
هيچ مشكلي پيش نخواهد آمد.
در نظر داريم براي تكميل زندگي نامه قهرمان ملي اياز شيباني كاپيتان كش، نظران مخاطبين مطلع را جمع آوري و به صورت يك پست بر روي وبلاگ بگذاريم. خواهشمند است دوستان مطلع، ما را در اين امر ياري نمايند.
براي انكه حقيقتاً زيبا شويم بايد:
1- زندگي پاكي داشته باشيم.
2- پيرو حقيقت باشيم.
3- دچار خشم نشويم.
4- در همه حال لبخند بزنيم.
5- به تهيدستان و از پاافتادگان كمك كنيم.
چون از خداييم«انا لله»
چون در نعمت و بركت او شناوريم
چون به هيچ موجودي جز او نياز نداريم
چون آرامش مطلق را به ما عطا كرده است
قلب من نيايش مي كند او را!
قلب من او را تحسين مي كند: فتبارك الله احسن الخالقين.
چون فكر ما را اگر در مسير حركت كنيم مظهر شناخت خود و خودش قرار داده است
چون به ما گفته فقط بيا سر سفره و براي آن دلت را براي من پاك كن
چون از ما خواسته به مسائل پيچيده فكر نكنيم و فقط گفته بندگي كن و آرام باش و از زندگي ات لذت ببر
خوشحالم و مسرور و در فكرم كه چگونه مي توانم بيشتر به او نزديك شوم
بعضي وقتها از خوشحالي نزديك است پرواز كنم و از هيچ جيز خسته نمي شوم بلكه لحظه به لحظه نور خدا را بيشتر در وجودم حس مي كنم
البته همه ي اينها شرطي دارد كه بايد حتماً رعايت كنيم:
بايد قوانين و قواعد الهي را به جا بياوريم.
حتماً سئوال داريد كه در مورد قوانين و قواعد الهي بيشتر توضيح دهيد. من يك نكته را بگويم: يكي از وظايف اصلي انسان در زندگي اين است كه قوانين و قواعد الهي را خوب بشناسد. درگير مسائل حاشيه اي شدن فايده اي ندارد بايد تحقيق و بررسي كنيم كه طبق قوانين و قواعد الهي وظيفه ي ما چيست؟
بايد مطالعه كرد بايد بررسي كرد بايد زندگي افراد موفق را مورد بررسي قرار داد.
ما هر لحظه متولد مي شويم پس بايد هر لحظه را جشن بگيريم. نيروي هماهنگ لايزال و لايتناهي در پشت همه ي نيروهاي كائنات، تولد لحظه به لحظه ما را مديريت مي كند. همه چيز تحت سيطره و اراده ي الهي پيش مي رود و ما به سمت نعمت هاي فراوان هدايت مي شويم. همه چيز در دست اوست.
ما تغيير مي كنيم تا به خدا نزديك شويم. تغيير مي كنيم تا همانند خداوند زيباتر شويم. تغيير مي كنيم تا رشد كنيم و كامل تر شويم. در واقع تغيير مي كنيم تا به صفات متعالي خداوند برسيم. تغيير مي كنيم تا ظرفيت نعمت هاي متعالي تر خداوند را پيدا كنيم.
به همين خاطر لحظه به لحظه متولد مي شويم. تولدي كه جريان نور و اراده ي الهي است و تغيير ما را تضمين مي كند. همه ي اينها خواست اوست و خواست او بهترين و متعالي ترين است. پس بايد راحت و آسوده فقط به فكر تولدهاي جديد باشيم.
کلوا و اشربوا ولاتسرفوا ان الله لا یحب المسرفین(عليرضا اژدري)
بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید همانا خدا اسرافکاران را دوست ندارد.1
اسراف در فرهنگ لغات به معنای افراط ، فراخ رفتاری ،تلف کردن مال و ول خرجی کردن و یا در مهر مورد زیاده روی کردن را آورده اند.2
و اما درحرمت اسراف و مذموم بودن آن هیچ بحث و حرفی نیست ولی کلام در اینست که چگونه تشخیص دهیم زیاده روی کرده و اسراف نمودیم ، یا قدم به میانه و اعتدال گذارده ایم
از اين به بعد هر چيزي را خواستي بخري نصف آن را بخر. اگر مي خواهي يك كيلو پياز بخري، نيم كلو بخر. اگر مي خواهي 2 كيلو پرتقال بخري يك كيلو بخر. اگر مي خواهي 1 كيلو سيب بخري، نيم كيلو بخر. اگر مي خواهي 3 كيلو سيب زميني بخري، 5/1 كيلو بخر. خلاصه هر چيزي مي خواهي بخري نصفشو بخر.
ذهن ما ايرانيها طوري تربيت شده كه هر چيزي مي خريم حداقل دو برابر نياز واقعي مان است. اين موضوع را من كشف كرده ام و زندگي ام چنان رله و تنظيم شده كه حتي گراني هاي اخير نيز نتوانسته بر روي آن تأثير بگذارد. هر چيزي كه در ذهن داريد نصفش را خريد كنيد هيچ اتفاقي نمي افتد حتي خانم شما نيز نمي فهمد كه شما نصف مقدار سفارشش را خريده ايد.
نصف بيشتر آن چيزي كه مي خريم دورريز مي شود و اين خود اسراف است و خداوند مسرفين را دوست ندارد. چرا خداوند مسرفين را دوست ندارد براي اينكه به خودشان و مالشان و منابع عمومي صدمه مي زنند وگرنه خداوند منبع فيض و رحمت است و به خالش هيچ فرقي نمي كند كه ما چه مي كنيم.
از اين به بعد تصميم بگيريم:
هرچيزي را كه مي خواهيم بخريم فقط و فقط نصف يا كمتر از نصف آن را خريداري كنيم. آن وقت هيچ وقت دست تنگ نخواهيد شد.
الا بذكرالله تطمئن القلوب
همانا با ياد خدا دلها آرام گيرد. دلتو بسپار به خدا. بسپار به قدرت و رحمت لايزال و لايتنهاي هستي. با ياد خدا همنشيني تو با خدا قويتر مي شه و تو از منبع نعمت و بركت الهي بيشتر بهره مند مي شي. با ياد خدا خود را به همه اين منابع وصل مي كنيم.
خداوند دوست دارد به بندگانش عطا كند ولي بايد در كمال آرامش و شكوه بخواهيم. او نماينده اش را در وجود ما قرار داده تا ما را رهنمون گردد تا فوري خواسته هاي ما را اجابت كند.
پس چون با خدايي و خدا آرامش بي نهايت و ازلي است پس تو هم آرامش داري و به يك بادي از جا در نمي روي. فقط و فقط مي خواهي و وظيفه خود را انجام مي دهي. وظيفه ي ما آرام بودن و خدايي بودن است.
بارها احساس مي كنيم از پا افتاده ايم. اين حال از آن روست كه با سرچشمه ي نيرو و الهامي كه درون ماست، مرتبط نيستيم. حيات درونمان تشنه است. در دنياي ظواهر زندگي مي كنيم: همه چيز سايه است، حضور ندارد، واقعي نيست. براي يافتن نيرو و حيات به سايه ها مي چسبيم. آنها مدتي كوتاه ما را هيجان و انگيزه مي دهند. اما نيروي لازم برا رويارويي با نبرد زندگي، تسلط بر خواسته هاي جسم و اميال افسارگسيخته كه ما را به طوفانهاي تكبر و احساسات نامطلوب مي كشانند به ما نمي دهند. نيرويي تازه لازم است. پس بياييد ارتباط را با روحمان پرورش ذهيم. بايد هر روز فرو رفتن رد سكوت را تمرين كنيم. بايد هر روز فردي نيازمند را عاشقانه ياري دهيم.
هنگام رويارويي با خطر و مشكلات، هيچگاه پريشان نباش. از قدرت خداوند جان ياب و راست قامت بايست. خود را كودكي كوچك پندار كه در دامن پرمهر خداوند قرار دارد. هيچ مادري نمي گذارد كه فرزندش آسيب ببيند. در ميان مشقات و رنج، اندوه و درد، دوباره و دوباره بگو:
مادر الهي! مادر الهي!
آن كس را كه تحت حمايت توست ميليونها رنج را تاب خواهد آورد. از تعاليم جي. پي. وسواني
عصرایران ؛ جعفر محمدی - این یک باور دیرینه در میان ما ایرانیان است که اگر در ایام نوروز ، در پذیرایی از مهمانان ، آجیل وجود نداشته باشد ، برایمان «بد» است!
البته برای مردم مهمان نوازی مانند ایرانیان ، این «مسأله» عادی است. به همین دلیل است که اگر قیمت آجیل ، سر به فلک هم بگذارد ، ما ایرانی ها ، حتی به بهای زدن از شکم زن و فرزند هم که شده ، باید آن را تهیه کنیم تا آبروداری نماییم! حتی اگر در خانه هایمان ، فرزندان خود را از دست زدن به ظرف آجیل -مخصوصاً پسته هایش- منع کنیم و چشم غره رفتن مادر به کودکان که "ذلیل مرده! باز مهمون دیدی؟ دست به اون آجیل ها نزن" امری عادی باشد!
آجیل، نه کسی را سیر می کند و نه کسی از نخوردنش دچار سوءهاضمه می شود. آنچه حضور آجیل را در سبد خرید عید الزامی کرده است ، نگرانی از قضاوت قوم و خویش و دوست و آشناست که نکند بیایند و برود و بگویند که خانه فلانی آجیل نداشت یا اگر هم نگویند ، پیش خود فکر کنند که ما ، فقیر و ندار هستیم.
اگر این تصور که نداشتن آجیل در سفره عید ، نشانه فقر است ، از بین برود ، آن الزام نه چندان مهم تاریخی(!) مبنی بر داشتن آجیل در عید نیز می تواند منتفی شود.
ما می توانیم ، امسال که قیمت آجیل بی قواره بالا رفته ، آجیل نخریم و به مهمانان مان بگوییم که "نه از سر نداری و فقر ، که به خاطر اعتراض به گرانی بی قاعده آجیل آن را نخریدیم.ما ، بخشی از جامعه هستیم و قرار نیست هر طور که خواستند با ما رفتار کنند و قرار نیست اجناس را به هر قیمتی که تحمیل کردند بخریم."
می توانیم برای گرم شدن محفل عیدمان ، تعریف کنیم که یک بار در آلمان ، شیر را بیش از حد متعارف گران کردند و مردم نیز ، بی آن که مانند برخی جوامع بدوی ، شلوغ و شورش کنند ، تنها کاری که کردند این بود که شیشه های شیر که توزیع کنندگان پشت در خانه هایشان می گذارند را برنداشتند... و چند روز بعد ، قیمت ها به حالت سابق برگشت.
و در ادامه می توانیم این "رفتار متمدنانه" را با "رفتار خشونت آمیز" سودانی ها مقایسه کنیم که در اعتراض به گرانی بنزین ، پمپ بنزین ها را آتش زدند و باز آن را با "رفتار نامعقول" خودمان مقایسه کنیم که وقتی چیزی گران می شود ، خریدمان را چند برابر می کنیم تا به گران کنندگان جایزه هم بدهیم! و این در حالی است که در قریب به اتفاق موارد ، کاستن یا قطع تنبیهی و موقتی خرید خیلی از اقلام ، ضرری به زندگی مان نمی زند ، همان طور که هیچ کدام از آلمانی ها ، با چند روز شیر نخوردن ، نمردند.
در همین عربستان هم سال گذشته ، مدتی مرغ گران شد و مردم با شعار "نمی خریم تا مرغ هایشان بگندد" مدتی مرغ نخریدند تا ارزان شد ولی در ایران ، مردم دنبال کامیون مرغ دویدند و تا جایی که می توانستند خریدند ؛ مقایسه تلخی است اما این دو اتفاق تقریباً در یک مقطع زمانی رخ دادند و عربستانی ها آن کردند و ما ایرانی ها این!
علت نداشتن آجیل در ایام عید امسال ، می تواند "فقر" نباشد ، بلکه "احساس مسؤولیت در قبال جامعه" باشد. در این صورت ، مهمانان ، نه تنها سوء ظن نخواهند داشت ، بلکه تحسین مان هم می کنند زیرا آنقدر درک و شعور دارند که بفهمند این مسؤولیت اجتماعی ،بسیار ارزشمندتر از شکستن چند تخمه و خوردن چند پسته است.
اگر چیزی خارج از قاعده گران شود، در جوامع متمدن ، مردم "خردمندانه" آن را تحریم می کنند ؛ در جوامع عصبی ، "وحشیانه" شورش و خرابکاری می کنند و در جوامع احساساتی ، "حریصانه" می خرند... وقت آن است که ما نیز خردمندانه عمل کنیم.
همه ي تقصيرها را به گردن دولت مي اندازيم در حاليكه بيشتر تقصيرها به عهده ي خودمان است. اگر آجيل نخوريم نمي ميريم بلكه سالمتر هم مي مانيم. دكترها اين را مي گويند. پس براي چيزي كه دو جانبه ضرر دارد چرا اين همه حرص مي ورزيم و چشم و هم چشمي مي كنيم.
موقعي كه هر خانواده چندين برابر نياز خود آجيل مي خرد و انبار مي كند دولت چه كند؟ موقعي كه در اين وانفساي گراني همه به خريد اتومبيل و همچنين تعويض و جابجايي خودرو رو آورده اند دولت چه كند؟ منصف باشيم. عامل اصلي گراني ها خود ما هستيم و تا خود را اصلاح نكنيم دولت هيچ كاري نمي تواند بكند.
در وجود همه ي ما روح پنهاني هست كه در خواب فرورفته است. آن كس كه روح خفته اش بيدار مي شود، براستي سعادتمند است. او تشخيص مي دهد كه دنيا با همه ي دارايي ها و قدرتش، نمايشي گذراست. او خواهان حقيقت است. به عنوان زائر به جستجوي خدا برمي آيد. خدا را مي جويد، به خدا عشق مي ورزد. او غرق در عشق، خود را مي بازد و معبود را مي يابد. با «او» به يگانگي مي رسد، با جان جهان، با هر موجود زنده و بي جان.
من يتوكل علي الله فهو حسبه. هركس بر خدا توكل كند خداوند براي او كافي است.
وقتي اعتماد و توكل خود را بر چيزي غير از خدا قرار مي دهيم، خود را گرفتار زندگي مملو از ستيز مي سازيم. ستيز يعني ترديد، اظطراب، نگراني. مانند زورق توفان زده به اينجا و آنجا پرتاب مي شويم و نمي دانيم به كجا مي رويم. همه ي وقتمان صرف انجام كارهاي بيهوده مي شود كه انجام آنها ضرورتي نداشته است. همه ي وقت مان به آمادگي جهت زندگي مي گذرد به طوري كه هيچگاه فرصت نمي يابيم از زندگي ستفاده كنيم. جاي تعجب نيست كه چرا زندگي مان عاري از سرور است. آن كس كه چون كودك زندگي كند، درست زندگي كرده است. كودكان ستيز نمي كنند و هيچ ترسي ندارند. آنها مي دانند كه مادرشان در كنارشان است و وجود او همه ي نياز آنهاست.
خداوندا در طلوع آفتاب «تو» را نيازمندم!
شامگاهان «تو» را مي طلبم.
هنگامي كه ماه و ستاره ها ناپديد مي شوند، پيوسته كنارم باش.
وقتي ابرهاي تيره سر مي رسند به «تو» نيازمندم.
وقتي كه دانه هاي باران فرو مي ريزند به «تو» محتاجم.
هنگامي كه تندر مي خروشد پيوسته كنارم باش.
جي.پي.وسواني
حضرت علي«ع» فرمود: سخن مانند داروست، اندكش سودمند و بسيارش كشنده است».
جي. پي. وسواني:
اي حضور مقدس خاموش!
در خاموشي به سوي تو مي آيم.
سكوت طريق ستايش و نيايش من است.
تو صداي سكوت را مي شنوي
و پاسخ مي دهي« خاموش خاموش خاموش»
و آنگاه«آرامش آرامش آرامش». آمين
اگر خواهان عشقي، ترك كردن را بياموز.
ترك كردن فقط يك نوع است: ترك خواست فردي.
خداوندا! بادا كه خواست«تو» و نه خواست«من» تحقق پذيرد.